کد مطلب:106632 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:168

نامه 008-به جریر بن عبدالله البجلی











[صفحه 609]

نامه ی امام (ع) به جریر بن عبدالله بجلی، هنگامی كه او را به سوی معاویه فوستاد: بجلی: منسوب به بجیله است كه نام قبیله ای می باشد. مجلیه: از مصدر اجلاء می آید، به معنای بیرون راندن از وطن با زور. مخزیه: پستی و خواری، مجزیه هم روایت شده: كفایت كننده. حرب و سلم: هر دو مونث به معنای محاربه و مسالمه می باشند. نبذ: انداختن و تیراندازی كردن. (اما بعد، هنگامی كه نامه ی من به دستت برسد، معاویه را وادار كن كه كارش را یكسره كند، و عزمش را جزم كند، و سپس او را مخیر كن كه یا جنگ آواره كننده را انتخاب كند و یا تسلیم و سازشی را كه نشانه ی زبونی و رسوایی است بپذیرد، پس اگر جنگ را اختیار كرد، به سویش تیراندازی كن، و اگر سلم را پذیرفت، از او بیعت بگیر، والسلام.) نقل شده است كه وقتی جریر به عنوان ماموریت برای بیعت گرفتن، نزد معاویه فرستاده شد، آن قدر معاویه او را معطل و سرگردان كرد، تا جایی كه مردم وی را متهم به همكاری با معاویه كردند، و خود گفت: مدتی آن چنان طولانی جریر را نزد خود معطل كردم كه وقتی بخواهد برود، یا گنهكار است، و یا فریب خورده، امروز و فردا كردن معاویه به حدی رسید كه مایه ی ناامیدی جریر شد، ا

ین بود كه امام (ع) برای آن كه جواب قطعی را از معاویه بگیرد نامه ی فوق را خطاب به جریر مرقوم فرمود، وقتی دستخط حضرت به جریر رسید نزد معاویه رفت و آن را برایش قرائت كرد و سپس گفت ای معاویه هیچ دلی بسته و مهر زده نمی شود مگر به سبب گناه، و هرگز چنین قلبی باز نمی شود مگر با توبه، گمانم آن است كه بر دل تو، مهر عدم درك زده شده است، می بینم تو را كه آن چنان میان حق و باطل مردد مانده ای كه گویا انتظار چیزی داری كه در دست دیگری است، معاویه گفت: انشاءالله حرف قطعی را در مجلسی با تو خواهم گفت و سپس آغاز كرد به بیعت گرفتن از اهل شام برای خودش، روزی كه از همه بیعت گرفته بود، جریر را ملاقات كرد و به او گفت: اكنون به صاحب خود ملحق شو، و بگو، آماده ی جنگ باشد، پس جریر به خدمت امیرالمومنین برگشت. بر طبق مضمون نامه حاصل ماموریت جریر این بود كه امر معاویه را فیصله دهد و او را وادار كند كه بطور جزم و قطع یكی از دو كار را انتخاب كند، یا آماده ی جنگ شود كه در نتیجه با اجبار از وطنش بیرون رانده خواهد شد، و یا این كه تسلیم می شود كه در این صورت مقهور و ذلیل و خوار می باشد. ذكر آوارگی از وطن و تحمل خواری و پستی به هر دو تقدیر، از یك

طرف تهدید و تخویف معاویه است و از طرف دیگر آگاه كردن وی به این كه به هر دو فرض، پیروزی با امام است، تا معاویه به هوش آید، و یا بترسد، سرانجام به جریر دستور می دهد كه به فرض پذیرفتن جنگ، به منظور اعلان مبارزه از طرف امام به طرف معاویه تیراندازی كند و رعب و ترس در دل وی بیاندازد و بدون ملاحظه و مدارا در مقابل او بایستد چنان كه خداوند در قرآن مجید می فرماید: (و اما تخافن من قوم خیانه فانبذ الیهم علی سواء) و در صورتی كه تسلیم شود از او بیعت بگیرد.


صفحه 609.